روزنامه «هاآرتص» در مطلبی با اشاره به سخنرانی احمدی
نژاد در سازمان ملل می نویسد حق با رئیس جمهور ایران است؛ هیچ سرزمینی در
جهان وجود ندارد که در آن هنر زیستن تا این حد ضعیف و فقیر باشد. هاآرتص
ادامه می دهد: «می توان به جرأت گفت که در دورافتاده ترین روستای ایران،
هنر زیستن از اینجا غنی تر است».
نویسنده
این مطلب با اشاره به موج مهاجرت یهودیان به سرزمین های اشغالی در دهه
1950، می نویسد در آن زمان، اسرائیلی ها ضعف فرهنگی خود را به موضوع مهاجرت
ارتباط می دادند و معتقد بودن گذر زمان این مسئله را حل خواهد کرد. اما
زمان دقیقاً خلاف این امر را ثابت کرد. فرایند مهاجرت یهودیان از سراسر
جهان ادامه یافت، اما در این میان، فرهنگ به سطل زباله انداخته شد.
این
روزنامه منتقد اسرائیلی می نویسد: «امتزاج یهودیان فقر زده اروپای شرقی با
فرهنگ یهودی- عربی خاورمیانه، یعنی آمیزه قومی که ما به آن می بالیدیم،
آنطور که انتظار داشتیم به ایجاد یک فرهنگ عبری نینجامیده است. در عوض، یک
خرده فرهنگ منحصر به فرد به وجود آمده: فرهنگ بیهودگی؛ یا به عبارت دیگر،
فقدان هرگونه فرهنگ.
نویسنده
این مطلب سپس به بیان منظور خود از واژه «هنر زیستن» می پردازد و می گوید
مهمترین شاخصه های آن، وجود استانداردهای رفتاری، زندگی کردن مطابق با سنت
ها و ارزش قائل شدن برای قوانین جامعه است. اما وی ادامه می دهد: «ما نه
سنت داریم و نه قانون». وی تصریح می کند منظورش از «ما»، قشر سکولار
اسرائیلی است، اما اشاره می کند که سنت ها و قوانین قشر فوق محافظه کار
مذهبی نیز متعلق به دوران های سیاه در تاریخ و در حقیقت، قرون وسطایی است.
به
اعتقاد این نویسنده، آنچه برای جمعیت سکولار اسرائیل باقی مانده، فرهنگ
مصرف گرایی، یا به عبارت دیگر، فرهنگ شکم پرستی است. در این میان، به نظر
می رسد آنچه موجب شده جمعیت های فوق افراطی مذهبی به این فرهنگ نپیوندند
نیز تنها این بوده که آن ها بسیار فقیر هستند.
وی
در ادامه به بررسی جنبه های مختلف این فرهنگ مصرف گرا می پردازد و در
خاتمه اشاره می کند بنیامین نتانیاهو سخنرانی خود در مجمع عمومی را با
اظهاراتی درباره دستاوردهای اسرائیلی ها به اتمام رساند؛ اما سخنان او با
حقیقت فاصله زیادی داشت. آنکه حقیقت را در این زمینه بر زبان آورد، رئیس
جمهور ایران بود که اسرائیلی ها را با واقعیت در عریان ترین شکلش روبرو
ساخت.